عشق محکومی است که مکالمه نمیشود بیماری است که معالجه نمیشود و دردی است.
که درمان نمیشود آشنایی است که بیگانه نمی شود اما با تمام این ها من محبت را دوست دارم .
من غم را در سکوت و سکوت را در شب و شب را برای اندیشیدن به خاطر تو دوست دارم .
عاشـــقت گشتم گفتی عاشقان دیوانه اند
عاقــــبت عاشق شدی دیدی که خود دیــوانه ای
به من گفتی چگونه دوســت داشته باشم به من نگفتی
که چگونه فراموشت کنم پس هرگز فــراموشت نمیکنم
بی تو هرگز
?Inever for get you
jast for you
تاریخ : دوشنبه 90/3/16 | 5:39 عصر | نویسنده : مصطفی حسن نژاد | نظرات ()